تحولات لبنان و فلسطین

مسأله ساده مهریه را پیچیده نکنید!

زنان ایران فقط زنان ساکن پایتخت نیستند. میلیون‌ها زن ایرانی در استان‌ها و شهرها و بخش‌ها و قصبات و روستاهای کشور زندگی می‌کنند و با مشکلات و ناهنجاری‌های بسیار دست و پنجه نرم می‌کنند.
بارزترین این مشکلات فقر مالی و بیکاری شوهران و سرگردانی نان‌آور خانواده است که روی محیط خانه و سفره خالی و نبود امکانات تأمین معاش تأثیر بد می‌گذارد. آداب زندگی زناشویی اغلب از کودکی تا سن ازدواج، نحوه رفتار با همسر نه به پسر و نه به دختر آموزانده نمی‌شود. دعواها و برخوردها و تنش‌های خانوادگی گاهی اوقات از روزهای اول زندگی مشترک آغاز می‌شود.
هر مردی خود را «من» می‌انگارد و خانم‌های این دوره و زمانه نیز همه «من» هستند و حاضر نیستند نیم من باشند. اعتیاد در جامعه مشکل‌ساز شده و با اینکه رئیس قوه قضاییه بتازگی تأکید کرده اعدام قاچاقچیان ادامه خواهد یافت، ولی اعدام چاره‌گشا نیست و خانواده‌های فرد معدوم، بی‌سرپرست و بیچاره و بدبخت باز هم به سوی راه‌های غیرسالم خواهند رفت. به نظر من قاچاقچیان - مگر سردسته‌ها و باندهای مافیایی- باید به زندان‌های همراه با کار سازنده محکوم شوند. به جای نشستن در زندان و منتظر انقضای دوران حبس یا به دار آویخته شدن به مزارع، جزایر و کارگاه‌های دولتی در زندان‌ها هدایت شوند و مربیان و روان شناسان برای تغییر خطوط ذهنی غلط آنان دست به کار شوند. از سال 1348 تا 1356 حدود چهارصد قاچاقچی تریاک و هرویین و مرفین تیرباران شدند. آیا قاچاق تمام شد یا این که مواد جدید مانند کریستال و اکستازی و شیشه و هرکول و هزار ماده پلشت جدید اضافه شد؟
اگر کارخانه‌ها تعطیل نشوند، اگر به بهانه خصوصی سازی صدها هزار کارگر بیکار نشوند، اگر مزارع و کشتزارها دایر باشند، کدام نادانی دنبال قاچاق موادمخدر می‌رود؛ قاچاقی که اعدام را به دنبال دارد!
در هر حال زنان ایران مشکلات فراوانی دارند، ولی باز همین که پای عده‌ای از خانم‌های جوان تحصیل کرده به مجلس شورای اسلامی رسید، شروع می‌کنند به ارایه لایحه‌ها و قوانینی که گره‌های زندگی زناشویی را محکم‌تر می‌کند تا جایی که پاره می‌شود!
من نمی‌دانم این خانم‌های نماینده چرا به مشکل بی‌سرپرست ماندن میلیون‌ها زن ایرانی توجه نمی‌کنند؟ چرا از دولت نمی‌خواهند مانع تعطیلی کارخانه‌ها و کارگاه‌ها شود؟ چرا نمی‌روند شب‌ها با خودرو پلیس تهران که سردار ساجدی نیای عزیز و صاحب پشتکار، آماده همه نوع همکاری با مجلس و مردم و مطبوعات است، گشتی در خیابان‌های تهران بزنند تا ببینند از ساعت 24 به بعد در خیابان‌های شمال شهر چه خبر است و چقدر زنان ناخوشنام به دنبال جلب مشتری هستند. باور کنید از فرط گرسنگی و برای تأمین معاش است. چرا نمی‌روند آمار زنان و دختران ربوده و کشته شده یا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته را بررسی کنند؟
چرا نمی‌روند از مرکز آمار و دادگستری یا هر سازمان دیگری بپرسند راست است که در هر ساعت به طور متوسط 18 طلاق انجام می‌شود؟ چرا نمی‌روند پزشکی قانونی آمار موارد تجاوز به عنف را جویا شوند؟ چرا نمی‌روند آمار دختران کم سن و سال خیابانی را پیدا کنند؟ چرا نمی‌روند بپرسند دختران و دختر بچه‌ها چرا این قدر سر چهارراه‌ها می‌لولند و به جای مدرسه رفتن، آدامس و فال حافظ و اشیای غیرضروری می‌فروشند؟
آمده‌اند قانون جدیدی برای وصول مهریه خانم‌ها پیش‌بینی کرده‌اند که مراجعه به دفاتر ثبت ازدواج و طلاق است که من متوجه نکته جالبی شدم.
همه می‌دانند که وصول مهریه از طریق دادگستری چندان سخت نیست و به محض اینکه مردی درصدد طلاق دادن همسرش برآمد، مبحث مهریه جداگانه مطرح می‌شود. زن اگر تقاضای طلاق کند و علتش موجه باشد، البته زمان بردار است، اما مهریه نقد یا اقساط به زن پرداخته می‌شود. چون در سوره مبارکه نساء در قرآن کریم در این خصوص تأکیدات فراوان شده است. اغلب زنان در این مورد به مشکلی برنمی‌خورند، زیرا دادگستری حق و حقوق خانم‌ها را ولو مبلغ مهریه صد برابر شده باشد یا بهای سکه از سیصد تومان سه دهه پیش به یک میلیون تومان رسیده باشد، وصول می‌کند و شوهر باید مهریه را بپردازد و اگر نپردازد، او را به زندان خواهند انداخت. حال آمده‌اند تبصره‌ای گذارده‌اند که زوجه می‌تواند از طریق سازمان ثبت اسناد، مهریه خود را وصول کند با این شرط که برای دریافت مهریه خود ابتدا باید در نخستین مرحله پنج درصد از مبلغ را بپردازند تا درخواست آن‌ها ثبت و دنبال شود.
مهریه‌ها به روز شده است، مثلاً مهریه پانصد هزار تومانی حدود پنجاه میلیون شده است و گاهی تا صد میلیون هم افزایش می‌یابد. اغلب خانم‌های طماع هم این موضوع را می‌دانند.
در روزنامه خواننده‌ای نوشته بود با همسر تازه عقدم 10 روز زندگی کردم، درخواست طلاق کرد و به زور قسمتی از مهریه‌اش را گرفت. خوب چرا ثبت اسناد باید پنج درصد مهریه را دریافت کند تا درخواست خانم‌ها ثبت و دنبال شود؟ به فکر فرو رفتم این چه راز و تمهیدی است.
فردا خواهید دید موضوع صدور سند خودرو تکرار می‌شود. راهنمایی و رانندگی می‌گوید برگ سبز کافی است، خودرو مثل یخچال و اجاق گاز و تلویزیون است، مگر کسی که یخچال و وسایل خانگی می‌خرد، به محضر می‌رود و سند می‌گیرد؟
دفاتر ثبت اسناد این حرف حسابی را قبول ندارند. احیاناً چون آمار طلاق زیاد شده است، قرار است دفاتر هم از بابت پنج درصد به نوایی برسند.
من نمی‌فهمم وضعیت کنونی چه ایرادی دارد؟ زن هم می‌تواند از طریق دادگاه حمایت خانواده که خیلی از خانم‌ها حمایت می‌کند و عیبی هم ندارد که آینده آنان تضمین شده باشد، هم از طریق ثبت، مهریه خود را به اجرا بگذارد.
این پنج درصد مهریه، دیگر چه صیغه‌ای است و از کجا آمده است؟ راستی چرا خانم‌های نماینده این قدر به مهریه گیر می‌دهند؟ مسایل و مشکلات دیگری راجع به زنان ایران در دستور کارشان نیست؟
نگرش خانم‌های نماینده، نگرش تهرانی است نه نگرش به سراسر ایران. چقدر خوب است مجلس ترتیبی بدهد این خانم‌ها سری به استان‌های محروم ایران بزنند و به چشم ببینند زنان مظلوم ایرانی توان پنج درصد حق ثبت اسناد و املاک برای وصول مهریه را ندارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.